نویسنده: عثمان عباسی_ سردشت
meidya_sardasti@yahoo.com
_______________________________
توانایی در دانایی است. « آلوینتافلر»
آموزش از دیرباز نقش اصلی را در توسعه زندگی بشر ایفا نموده و همواره در جنبههایمختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی نمود و ظهور داشته است. نظامآموزشی مجموعه برنامهها را برای دستیابی به اهداف مشخصآموزش فراهم مینماید.متخصصان علوم مدیریت، برنامهریزی و مهندسی آموزشی تعاریف و تفاسیر متعددی از ماهیت و اهداف آموزش ارائه دادهاند، ولی مجموعه نظرها ونظریههای آموزشی را میتواندر جهت یک راهبرد بنیادی و کلان دانست و آن نیز ایجاد «تغییر» است. براین اساس تحولاشخاص، مراکز و مؤسسات کوچک و بزرگ همه و همه وابسته به آموزش با هدف تغییرات سریع در سازمانهای پویا از طریق گردآوری، مشارکت و کاربرد سریع دانش جهت اصلاح جنبههای فرهنگی، فن شناختی، ساختاری و فرآیندی است. این امر با استفاده از دو عنصر بههم پیوسته یعنی فنآوری و اطلاعات صورت میگیرد.
آموزش از جمله قدیمیترین جنبههای جوامع بشری است که قدمتی هزران ساله دارد. رایجترین و آشناترین مؤلفههای آموزش شامل معلم، دانشآموز، کلاسدرس و کتاب درسی است. در خلال سالها، این عناصر کمابیش دستنخورده باقی ماندهاند هرچند که نظریات جدیدی در مورد چگونگی فرآیند یادگیری عرصه شده است و بشردستاوردهای بزرگی در عرصه علم و فنآوری داشته است.
ویژگی اصلی آموزش سنتی حضور رودروی معلم و دانشآموز در زمانی مشخص و در مکانی مشخص است. گسترش ارتباطات اکنون امکان آن را فراهم کرده است که دستکم تغییراتی به نفع یادگیرنده در عناصر و ویژگیهای آموزش ایجاد شود. جدیدترین تحول در این عصر استفاده از فناوری کاپیوتر و قابلیتهای مختلف آن به صورت ابزاری چند رسانهای در امر آموزش است. این حیطه آموزش Electronic lerningخوانده میشود که به معنای یادگیری الکترونیک است. توسعه یادگیری الکترونیک افق تازهای را در برابر دید انسان گشوده است. اکنون صحبت از دانشگاه مجازی میشود یعنی دانشگاهی که جز در شبکه اینترنت وجود خارجی ندارند. انواع آموزشهای علمی و حرفهای روی سیدی وجود دارد که برای بسیاری از یادگیرندگان مناسب است.
مطالعه اهداف و روشها در آموزش وپرورش مترقی و مقایسه آن با شیوه ها و روش های آموزش و پرورش سنتی وارزیابی تفاوتها و فاصله های این دو نگرش، هرانسانی را که دلی درگرو رشد فکری کودکان این مرز وبوم دارد به تفکر وتکاپو وا میداردکه چگونه طرحی نودراندازد و به نسل خود و همنوعان وکودکان فردای این دیار ادای دین نماید و چهکارکند تا در راستای خروج از این وضعیت پیش آمده درآموزش وپرورش گامی هرچندکوچک برداشته شود.
اگر در دوران سنتی وظیفه آموزش وپرورش انتقال گذشته به آینده و هدف آن تربیت بچه ها برای حفظ میراث گذشتگان بود و دردوران صنعتی گذشته را برای درک زمان حال می خواستند در دوران فراصنعتی توجه کلی معطوف آینده و قدرت ریسک پذیری انسان از جهت مواجهه با پدیدههای آینده می شود.
آموزش وپرورش فراصنعتی می خواهد که قدرت انطباق انسان با تغییرات مداوم محیط تقویت شود از این جهت مدام آینده را پیش بینی میکند تا خود را برای تغییرات آتی آماده سازد چرا که پیش بینی آینده نوعی اعتماد به نفس و حصار امنیتی را برای بشردر هنگام مواجه با تغییر وتحولات به ارمغان می آورد، به قول سروانتس: « کسی که از قبل با خبر شود پیشاپیش مسلح می شود.» یا به قول هیون باون:« آگاهی قبلی باعث تغییر عظیمی درانجام کار می شود.»
دنیای دانایی آنقدر پیچیده و شگفت انگیز است که خودتعریفی جدید می طلبد کیفیت وسرعت از مشخصه های این دوره ی طلایی است. کشف رایانه وبه کارگیری آن به عنوان ابزار توسعه محصول پیگیری انسان برای شکار سرعت وکیفیت است، رایانه یعنی تلاش مغزانسان برای آفریدن مجدد خود، هرچه زمان میگذرد این آفریدگار زمینی (مغزانسان) با آفریدن رایانه های مدرن وپیچیده بر پیچیدگی و شگفت انگیزی قدرت خود صحه میگذارد وبا این تردستی های بدیع معادلات دنیا را به هم می ریزد.
دنیایی که هم اکنون در آن نفس می کشیم و به عصر انفجار اطلاعات مشهور شده است از ویژگیهای خاصی برخوردار است. اگر دیروز ابزارتولید صنعتگر در جعبه ابزار او یا ماشینآلات عظیم عصر دودکشها چیده شده بود، امروز این ابزارتولید در کاسه سر ومغز متراکم شده است.
رشد الکترونیک و افزایش اطلاعات و ارتباطات و مهمتر از همه وجود اینترنت و پست الکترونیکی، دنیا را بشدت تحت تأثیر خود قرار داده است. کارکرد ظاهری پست التکرونیکی این است که کار پست را در زمانی خیلی کوتاه انجام می دهد اما در کنار آن، چند سالی است که در دنیا مسأله تجارت الکترونیک مطرح شده است. یعنی بحث اصلی و چالش اصلی در ابتدای هزاره سوم این است که سیستم الکترونیک را تا حد ممکن، جایگزین سیستم سنتی رابطه معلم و دانش آموز کنند و اطلاعات از این طریق فرستاده شود. یعنی معلم و دانش آموز می توانند هر دو در خانه باشند و باهم ارتباط برقرار کنند یا دانش آموزان نیز از این طریق می توانند با هم ارتباط برقرار کنند و بر یادگیری یکدیگر اثر بگذارند، این روش در دنیا رواج جدی پیدا کرده است.
در عصر فراصنعتی عنصر اساسی آموزشی تنها معلم نیست بلکه اینترنت هم هست و دانش آموزان درخانههای خود میزبان معلمان الکترونیکی خود هستند پدیدة « مدرسة مجازی» پدیده ای نیست که با شوخی ازکنارآن گذشت خیلی ازکسانی که سرشان به تنشان می ارزد و دستی در رایانه و دنیای انفورماتیک دارند بچه های خود را درمدارس مجازی ثبت نام میکنند.
اگر دیروز معیار ثروتمندی انباشت پول بود امروز یعنی دردنیای فراصنعتی ملاک ثروتمندی یک ملت و دولت و حتی یک شخص داشتن اطلاعات و قدرت تولیدآن است.
در دنیای مدرن داشتن اطلاعات همان قدر مهم است که تولید آن، چون داشتن اطلاعات قدرت وتوانایی بخش نیست بلکه میزان توانایی بستگی به میزان مصرف اطلاعات وتولید اطلاعات جدید دارد.
امروزه، تقریباً تمام کسانی که به هر نحو طرفدار توسعه و اصلاحات هستند در همه جای دنیا از آموزش و پرورش شروع می کنند؛ زیرا توجه به اصل تعلیم و تربیت و تلاش در راه آن می تواند امر توسعه را پیش ببرد و با مسیر جهان هماهنگ کند.
درعصر حاضر تأکید نظام آموزش و پرورش بر انتقال دانش نیست و نقش مدرسه با گذشته تفاوت بسیارکرده است. آموزش و پرورش به جای پرداختن به مواد درسی به کل انسان می پردازد و به تمام ابعاد زندگی او توجه می کند. معلم در نظام جدید آموزش و پرورش در مقام یاور در بالندگی انسان، ایفای نقش می کند نه انتقال دهنده اطلاعات. شاگرد پرسشگر، خردگرا و فعال است نه شنونده ای منفعل و پذیرا. امروزه، با دسترسی فراگیرندگان به اینترنت و گذرگاه های گوناگون کسب اطلاعات و با لطبع تأثیر پذیری از فرهنگ جهانی و غیر بومی، اقتدار علمی معلم رفته رفته رنگ می بازد. از همین روست که اثر بخشی آموزش و پرورش ناگزیر است کارکردهای نوی را متناسب با روح زمانه برای خویش برگزیند. گزینش و دستیابی به کارکردهای نو مستلزم نگاهی نو به نظام آموزش و پرورش است. نگرشی نو در ابعاد و محورهای گوناگونی چون تعاریف، اصول، اهداف، ساختار، محتوا، مدیریت و منابع انسانی در کشور ما نیز تغییرات و نگاه های برآمده از تحولات عصر کنونی نیز خود نیازها و انتظارات جدیدی را از آموزش و پرورش شکل می دهد.
شاید برای بعضیها این دغدغه ها بسیارجدی نباشد اما واقعیت این است که مقایسه روشها و نگرش های کهنه، بیبازده، دانشآموزگریز، انگیزهکش و یاسآفرین درآموزش وپرورش ایران با روشها و نگرشهای پویا وپرتحرک، هدفمند و پیشرفته آموزش وپرورش مترفی، عمق فاجعه را می نمایاند. برای این هرسال شاهدیم سرمایه های بشری این جامعه به نام نامی دانش آموزان که میخواهند دردنیای بیجغرافیای فردا با ابزار و قدرتی به نام دانایی زندگی کنند. دنیایی که فرهنگ خاص اقتصادآزاد جهانی آن را فرا گرفته است چگونه ازمحورآموزش و پرورش ناامیدانه یاخارج میشوند ویا روزگارگرانسنگ خود را با روزمرگی در مدرسه سپری می کنند و به تعبیری دیگرازمنشأ قدرتی به نام دانایی - که ابزار زندگی جهان آینده خواهدبود- محروم می مانند. دراین نوع نگاه به آموزش وپرورش برای هرانسان دوراندیش ودانایی، دردی نهفته نمایان می شودکه ممکن است ساده اندیشان و سطحی نگران به آن نرسند.
معلمان در این نظام آموزشی، فرمانبرداران بی چون و چرایی هستند که از خود خلاقیت و ابتکار ندارند و اصلا حق ندارند خلاقیت و ابتکار داشته باشند و حتی فرصت بروز خلاقیت پیدا نمی کنند زیرا مدیران کارخانه یا برنامهریزان آموزش و پرورش آنان را چنان با دستور کارها و محتوای سفارشی و دیکته شده درگیر میکنند که حتی خود و روزگار خود را نیز فراموش می کنند.
امروز معلمان از جهت فرصت بروز خلاقیت در تنگنا هستند تولید محتوای درسی به صورت متمرکزآنها را به این باور رسانده است که کار آنان انتقال اطلاعات کهنه و موضوعات مطرح شده در کتاب های درسی به دانشآموزان است بدون این که در آن دخل و تصرفی ایجاد نمایند.
نوع ارزشیابی نتیجه محور نظام آموزش و پرورش باعث شده است تعداد کمی از معلمان که بر این سبک و سیاق شوریده اند با صدها «منمیگویم... » برنامه ریزان مواجه و نهایتا محکوم به رعایت این چارچوب پوسیده شوند.
در آموزش و پرورش ایران مدیر همه کاره است او مسئول انتقال اطلاعات جدید به معلمان است یا به تعبیری اطلاعرسانی به ضرورت فقط از کانال او جاری میشود و او تنها منبع اطلاعات جدید آموزشی است معلمان در مدارس کمتر به اطلاعات جانبی دسترسی دارند اطلاعات آموزشی آنها به یک سری بخشنامه ها، تئوری های آموزشی ودوره های ضمن خدمت محدود و منتهی می شود.
نوع نگاه سیستم به آن ها باعث شده که برای یادگیری مسایل جدید احساس نیاز نکنند و در حقیقت با همان اطلاعات کهنه و قدیمی دوران تحصیل بتوانند پاسخگوی انتظارات سیستم باشند.
آموزش در دنیای آینده، مختص مدرسه نیست و اگر امکانات جامعه اجازه دهد که خانواده ها وسایل و ابزار جدید را در اختیار فرزندان خود قرار دهند، نظام آموزش وپرورش، هر چقدر هم که تعلل کند، دانش آموزان ما عقب نمی افتند. البته متأسفانه این امکان، درصد کمی از دانش آموزان را دربرمی گیرد. ولی اگر این گونه امکانات در اختیار جامعه نباشد، آموزش وپرورش اصلاً فرصت آزمون و خطا نخواهد داشت. سرعت یادگیری و سرعت رشد آموزش در دنیا به حدی است که ما هر چه دیرتر بجنبیم، رسیدن به این قافله برایمان مشکلتر خواهد شد.
اگر آموزش و پرورش بخواهد خود را با یادگیری دردنیای آینده هماهنگ کند، یکی از کارهایی که باید انجام دهد، آموزش معلمان و مدیران و تغییر فضای یادگیری و امکانات یادگیری در جهت استفاده از این گونه ابزارها است مسؤولان آموزشی باید خود را برای بیرون رفتن از این فضای سنتی که تکیه اصلی آن بر کتابهای درسی است آماده کنند.
اگر نظام غیررسمی آموزش رشدکند باید نگران شکاف طبقاتی در جامعه و زمینه سازی بحرانهای اجتماعی آینده باشیم.تحولات دنیای جدید و سرعت پیشرفت علوم و فنون هیچ فرصت آزمون و خطایی برای آموزش و پرورش کشورمان باقی نگذاشته است. اگر آموزش و پرورش بخواهد به همین ترتیب ناکارآمد باشد، نظام غیررسمی آموزش با دسترسی به امکانات ارتباط الکترونیکی امروز که دراختیار خانواده های متمول جامعه قرار دارد چنان رشدی خواهد کرد که نتیجهاش بیشتر شدن شکاف طبقاتی وایجاد زمینه برای بحرانهای اجتماعی در آینده است.
اگر ما خود را در محدوده آن چه هستیم واقع بینانه ببینیم، متوجه خواهیم شد که آموزش و پرورش کنونی ما نه تأمین کننده دیروزمان بوده و نه برآورنده توقعات برحق امروزمان. رفاه نسبی در جهان امروز نتیجه آموزش و پرورش پویای کسانی است که با توجه به نیازهای زمان و گریز از تعصبات ناروا، خود را مسئول بهزیستی انسان ها میدانند و در سخت ترین شرایط به دنبال بهروزی همگانند. باید گفت اختراعات شگفت انگیز وامیدواری های روز افزون، الهام گرفته ازاندیشه کسانی است که همگان را وامدار خودکرده اند وما متأسفانه همچنان منفعلانه چشم به راه آنان هستیم تا بیآنکه سهمی در این دستاوردها داشته باشیم برداشت کننده دست دومی از پدیده های رفاهی واختراعی دیگران با پرداخت هزبنههای سرسام آور باشیم. سرانجام برای آماده کردن نسل حاضر برای زندگی در آینده، آموزش و پرورش باید با شناخت روح زمانه و نیازهای نشأت گرفته از آن، پاسخگوی تقاضاهای مبتنی بر شرایط جدید باشد و خود را با آن منطبق کند. با انباشت مسائل جهانی وملی و دائماً پویا و تغییرپذیر، آموزش و پرورش ناگزیر است با تدوین راه بردهای منطقی و واقع بینانه خود را با حرکت نسل امروز هماهنگ کند و با مسائل حل نشده و اضطرابها و بحران های ناشی از آن همچون هویت، اشتغال و کنکور روبه رو شود. از این رو اقدام به انجام دادن اصلاحات اساسی در آموزش و پورش بنا به تجربه سایرممالک، زیر بنای توسعه در کشور است و ضرورت دارد.
منابع:
1- جابجایی قدرت نوشته ی الوین تافلر ترجمه ی شهندخت خوارزمی
2- شوک آینده نوشته الوین تافلر ترجمه حشمت اله کامران، ص415
3- حقیقت دوست، زهرا،آموزش و پرورش در عصرفن آوری، مجلهی رشد تکنولوژیآموزشی
4- روزنامهیایران،اگر آموزش و پرورش نا کارآمد بماند...، سال هفتم،چهارشنبه، مهر1381
نظرات